افغانستان در حاکميت بي قانوني (قسمت چهارم)
رستاخيز رستاخيز



افغانستان پس از سقوط طالبان

اگر شهر تو ويران شد چه ميشه؟ ا گر مرد م پريشان شد چه ميشه؟ برا ي گر فتن د ا لر ز خا ر ج اگر كشتار ا نسان شد چه ميشه؟
ظهورپد یده ا ی مانند طالبان در افغانستان تماما و مستقیما توسط غرب سازماندهی شده بود. دولت امریکا در رقابت با شوروی در خاک افغانستان نتوانست مزدور، اجيرونماینده ای بهتر اسلامیست ها برای خود دست و پا کند. به نیروهای افرا طی اسلامی از جمله طالبان کمک کرد، میدان داد و آ ن ها را به صدر صحنه سیا سی آورد. اما نمی دانستند که دامی که امروز برای مردم جامعه افغانستان پهن کرده ا ند ممکن است روزی هزاران کیلومتر آ نطرف تر گریبان خودشان را بگیرد. نمیدا نستند که انسا نها تفگ نیستند که بعد از تمام شدن کار در گوشه ای آرام بگیرند. دولت امریکا با به قدرت رساندن طالبان و با به نکبت کشیدن زندگی مردم افغانستان، بخش اعظمی از سیاست های خود را در خاور میانه عملی کند. شهروندان کابل پس از تحمل حکومت جنگ ، افيون ، فقر،تحجر، فشار و عقب مانده طالبان ، نفسي دوباره کشيدند و بامداد (13 نوامبر2001 ) "آشنايان " تفنگ به دستي را ديد ند که در (28سپتامبر1996 ) زير فشار طالبان مجبور به عقب نشيني از اين شهر شده بودند . اما آنچه که اين بار تعجب آور و حتي ترد يد آميز نشان مي داد، حضور"بيگانه ها"يي بود که "آشنايان " همراهي مي کردند . سربازاني با تجهيزات وجنگ افزارهاى مدرن ، عينکهاى دودى بود . سال۱۳۷۱ خورشيدى دولت مجاهدين به رياست "صبغت الله مجددى " وارد کابل گرديده و سپس "برهان الدين رباني "جايگزين آن شد. اين حلاوت و شيريني عمرى کوتاه چون حباب داشت . چرا که در سومين روزاين پيروزى در حالي که شليک هاى "شاديانه " تفنگها همچنان ادامه داشت ، به يکباره لوله تفنگ از آ سمان به سوى يکديگر نشانه رفت تا بار ديگر تراژدى خونين جنگ و کشتار و قصه تلخ دربدرى ادامه يابد . دو رقيب يعني "رباني" و "گلبدين حکمتيار" که در کوه ها متوارى است و هنوز به غرش تفنگ دل خوش مي دارد، جنگ با يکديگر را تدارک ديدند و به تدريج ديگر گروه ها و رقبا را نيز در اين جنگ ، کشتار، ويراني و بي سرنوشتي سهيم کردند . حاصل اين ستيز و تضاد جد يد تحميل چهار سال جنگ ، ويراني شهرهايي چون کابل،قندهار، مزارشريف ،بتهاي باميان و دهها شهر ديگر، کشتا ر ده ها هزار نفر، افزودن برانبوه معلولان و مجروحان و تداوم مهاجرت و ياس و نااميدى بود. از اين تضاد و جنگ ، فرزندى متولد شد که "طالبان " نام گرفت . عصر طالبان در تاريخ معاصر افغانستان سياه ترين دوره اين کشور ناميده شده است . عصرى که تحجر، افيون و تروريسم نه تنها مردم افغانستان که تيغي بر گلوى تمامي بشريت شد و به رغم سرنگوني رژيم اين گروه متحجر، تاوان و پيامدهاى حضورآنان همچنان ادامه دارد و همچنان قرباني مي گيرد. حادثه يازده سپتامبر که بيش از سه هزار شهروند بيش از۶۰ کشور جهان رادر کام مرگ فرستاد، موجب شد تا "انفعال" جهاني در قبال پديده هايي چون طالبان و تروريسم به "تحرک " تبديل شود. حاصل آن سرنگوني رژيم طالبان ونابودى بسيارى از لا نه هاى تروريستها در اين کشور بود. ( 14 اکتبر2001 ) پايان افسانه پيروزيها و آغاز شکست سخت طالبان و تروريستها بود. اماآيا، با سقوط رژيم طالبان و تخريب لا نه هاى تروريستهاى "اسامه بن لا دن، ايمنالظواهري، ملا عمر، حکمتيار " جنگ و قتل در ا فغانستان پايان يافته است ؟ پاسخ به اين سوال همچنان منفي است . زيرا پديده طالبان همچنان حضور دارد و حتي اخيرا سازماندهي و فعالتر شده است . تروريستها نيز در بسيارى از نقاط جهان از جمله عراق ، يمن ، مراکش ، اندونزيا و ... قتل و کشتار به ارمغان مي آورند. بر اساس گزارشهاى منتشره ، رهبران سياسي و نظامي اين گروه براى هماهنگ کردن آنچه که مقاومت عليه نيروهاى آمريکايي در افغانستان خوا نده شده ،گروه هاى جد يد مقاومت تشکيل داده ا ند. شخصي که خود را سخنگوى طالبان معرفي کرده است ، مي گويد : در آخرين نشست رهبران طالبان ، شورايي ۱۰ نفرى که از سوى "ملامحمدعمر" رهبر طالبان تعيين شده است ، گروه هاى مقاومت را ساماندهي مي کند. اين تحرکها که منجر به ايجاد روزافزون ناامني ، اشغال و کنترل برخي ازمناطق توسط طالبان ، به آتش کشيدن ده ها مدرسه به ويژه مدارس دخترانه ، توقف فعاليت سازمانهاى امدادى و ناامني برخي راه ها شده ،بعضا حتي نيروهاى مقابل را به انفعال کشانده و اخبار نسبتا موثقي نيز از مذاکرات پنهان دولت کابل و آمريکا با لايه هايي از طالبان را به دنبال داشته است . "رادني ديويس " سخنگوى پيشين نظامي آمريکا در افغانستان که ماموريتش پايان يافت ، اخيرا گفت : گزارش هايي خوانده ام که اف .بي .آى با برخي از رهبران و نمايندگان شبه نظاميان طالبان ديدار و مذاکراتي داشته است .
اخبار وجود دارد که فرماندهان نظامي آمريکا بارها با نمايندگان طالبان در داخل افغانستان و پاکستان مذاکراتي انجام داده اند و نمايندگان دولت افغانستان نيز آنان را همراهي کرده اند. آزادى "وکيل احمد متوکل" وزيرامورخارجه پيشين طالبان و اقامت وى در منزل شخصي اش در قندهار و حکم کرزى براى آزادى هشت عضو طالبان را مي توان در اين راستا تفسيرکرد. طي هفته هاى اخير، نگرانيهاى بين المللي از تشديد بحران در افغانستان وافزايش خطر طالبان ، تا جايي پيش رفت که برخي از مقامهاى سازمان ملل حتي از احتمال بازگشت افغانستان به دوران سياه گذشته در نتيجه افزايش خشونت طالبان و کم توجهي بين المللي به اين کشور تحت تاثير بحران عراق سخن گفتند."فيليپو گراندى " کميسر عالي امور پناهندگان سازمان ملل در افغانستان اخيرا با بيان اينکه "علايم نگران کننده اى در اين کشور مشاهده مي شود"، اعلام کرد : در جنوب افغانستان خطر و تهديد طالبان و القاعده همچنان باقي است وآنان در حال تصرف بخشهاى وسيعي از اين کشور هستند . آنتونيو ماريا کوستا مدير اجرايي موسسه مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل نيز هشدار داده است : "اين احتمال وجود دا رد که افغانستان بار ديگر به کشور ناکام مبدل شود و در اختيار تروريستهاى مواد مخدر قرار گيرد". پس از سقوط رژيم طالبان ، بار ديگر با فعاليت و سازماندهي مجددطالبان و رايزنيهاى طرفين ستيز مواجه هستيم . "ملامحمد عمر" و"اسا مه بن لادن "هنوز هم زنده انداين خطر متوجه کيست ؟ . پس از گذشت سه سال از فروپاشي رژيم افراطي طالبان، از ا گست سال پار گزارش هاي زيادي در مورد حملات جنگجويان طالبان و سازمان دهي جديد آنها به چشم مي خورد. از اينرو نگراني هاي زيادي در خصوص تجديد سازمان اين جنبش افراطي در كشور همسايه، پاكستان، وجود دارد. سياستمداران افغاني -اسلام آباد را از حمايت طالبان برحذر مي دارند و عنوان مي كنند، مداركي از دستگير شدگان در اختيار دارند كه مشاركت پاكستان در حملات اخير را تاييد مي كند. وا قعيت آن است كه تا پيش از حملات انتحاري 11 سپتامبر 2001 دولت اسلام آباد آشكارا از رژيم پايتخت نشين طالبان حمايت مي كرد. پس از آن جانب آمريكا را در جنگ بر ضد پديده ترور گرفت و به جرگه كشورهاي تروريسم ستيز پيوست. اما با اينحال نيروهاي دستگير شده طالبان همواره اظهار مي دارند كه مورد حمايت اسلام آباد بوده و هستند. افزايش چشمگير نفوذ بنيادگرايان در پاكستان پس از پيروزي قاطع در انتخابات گذشته و تاسيس پاسداران اخلاق، شبيه پليس ديني در افغانستان دوران طالبان، همه گواهي بر اين مدعا هستند. جنگجويان اصول گرا بيشتر در جنوب شرقي افغانستان مستقر هستند. طالبان ادعا مي كند مبارزه آنها جز جنگ مقدس بر عليه سربازان صليبي نيست. ادعايي كه با واقعيت بسيار فاصله دارد. چه اعمال خشونت آميز اين گروه دير زماني است كه از انگيزه هاي مذهبي و اعتقادي تهي شده است و آ نچه در اين ميان اهميت يافته قدرت و غنيمت است نه پيروزي دين در معني واقعي آن.
دو چشم مردم بي پيسه كور است هميشه پاي مظلومان به طور است نگر د د چرخ بر کا م غر يبا ن به دنيا حق كسي دارد كه زور است
دانش کروخيل مدير مسوول آى دبليو پي آر در کابل مي گويد: تعداد کمى از شهريان کابل بودند که در رابطه به تجليل دست آورد هاى حکمرانان قبلي شهر ا ظهار خوشي مي کردند. روز تجليل موفقيت مجاهدين مانند رخصتي هاى ديگر ملي عادي و مملو از سمبوليزم بود. ولى براى بسياري شهريان اين مراسم ، آن ياد هاى تلخى را بخاطر مياورد که در وقت مجاهدين صورت گرفته است. هدف ازين رخصتي يادى از تاريخ ٢٨ اپريل سال ١٩٩٢ بود، يعنى روزيکه قوت هاى مجاهدين از رژيمي که از جانب مسکو حمايت ميگرديد و ١٣ سال حکومت کرد، کنترول پايتخت را بدست آورد ند. اين جنگ تلخ و طويل ا فغانها را از تمام مناطق و مليت ها براى مبارزه مشترک جلب نمود. چنانچه بعد از موفقيت، بلا فاصله در حالى جنگ چهار ساله داخلي آغاز گرديد، که سران مجاهدين براى بدست آوردن قدرت به شکل شريرانه مقابل همديگر جنگيد ند. اکثرا افغانان ميگويند: کابل را روس ها ويران نه کرد، ولى اين کار را مجاهدين انجام داد ند. تاسقوط زمامداري "کمونست" ها ازين شهر ٢٥٠٠ ساله مراقبت صورت گرفت و انکشاف يافت. ولى هنگام جنگ مجاهدين ، تقريبا ٦٠٠٠٠ شهريان به قتل رسيدند و بسياري بنا هاى تاريخي در نتيجه جنگ، گلوله باري، وسوختن تاراج گرديده از بين رفت. واينها خود را هنوز هم مجاهدين ميگويند، پست هاى در وزارت دفاع و ا مور داخله دارند، و باشنده گان از بعضى عساکر و پوليس به ارتباط استفادۀ نادرست از قدرت و فساد شکايت دارند. بتاريخ ٢٨ اپريل ٣١٠٠ عسکر از ا رتش جديد در جادۀ استقلال رسم گذشتى را انجام دادند که طى آن از مسجد عيدگاه که بزرگترين مسجد بوده و در مراسم بخصوص از آن کار گرفته ميشود، بطرف جادۀ محمود خان که يک جنرال بود و عليه برتانيا جنگ نموده بود رفتند. زمين چهارطرف مسجد مملو از انبار خاک و سنگ عمارت هاى است که هنگام جنگ داخلي ويران شده است. و هنگاميکه بطرف بالا ى شهر ديده شود در فاصله کو تاه مقبرۀ نادرشاه است، که به پيمانه وسيعى از طرف مجاهدين ويران گرديده است. درين رسم گذشت براى مردم عادي اجازه دا ده نه شده بود. مردم تنها از راديو و تلويزيون معلومات بدست آورده ميتوا نستند، که آن هم اقليت کوچکى است که راديو و تلويزيون دارند. امنيت شديد درين تجليل منعکس کنندۀ حملات متدا وم افراطيون است. در قسمت مرکزي کابل دوکانداران در حالى شکايت ميکردند که پوليس براى شان حکم داده بود که پيشروى دوکان هاى خويشرا پاک و منظم ساخته، پرچم هاى ملى را بياويزند، و دوکان ها را از طرف صبح ببندند. انها حتى ا طمينان نداشتند که چگونه بيرق ها را بياويزند. بطور مثال، بعضى به عوض آويختن عمودي، آنرا بشکل عمودي با رده هاى سياه، سرخ و سبز آويخته بودند، قسميکه در وقت ظاهرشاه بود.
در بيرق رنگ سياه تاريخ ظلم و استبداد را ابراز ميدارد. رنگ سرخ نماينده گي از خون آنانى ميکند که براى آزادي رزميده اند، و رنگ سبز از اسلام و آزادي. چنين بر مى آمد که بسياري شهريان درين تجليل دلچسپي نداشتند، و تعداد کمى بود که ميله ميکردند، زيرا ميله بخش رخصتي عمومي فاميلها را تشکيل ميدهد. مردم اظهار ميداشتند که آنها تجليل روز آزادي را ترجيع ميدهند. هنگام نواختن سرود ملي ، ٢١ فير توپ را انجام دادند. ولى براى بسياري از باشنده گان اين صدا بخاطر آوردن بمبارد هاى روزمرۀ هنگام جنگ بود، که شهريان نميتوانست حتى مرده هاى خويشرا دفن نمايد. دوکاندار به اسم قندآغا که تمام عمر خويشرا در پايتخت سپري نموده و از سن خويش که ٤٥ سال است ، کهن سال تر بنظر ميرسدگفت: اين شهريست که به اسم مجاهدين ويران گرديد. و امروز اينها درينجا تجليل ميکنند. ما نميتوانيم تبادله راکت ها ى را فراموش کنيم که باعث ويراني کابل و مرگ همشهريان ما گرديد. در زمره اشخاص که براى تماشاى رسم گذشت ايستا ده بودند، پنج تن از رهبران مجاهدين بود که عليه شوروي رزميده بودند، که در آن تعداد برهان الدين رباني نيز بود که هنگام جنگ داخلي رئيس جمهور و رهبر گروه جمعيت اسلامي بود. زمانيکه طالبان قدرت را بدست آوردند و او را از کابل راندند، وى رهبر اتحاد شمال گرد يد. افتخار مجاهد شدن در دهه اخير از بين رفت، و اکنون بعضى شهريان کابل اين کلمه را با تنفر به خاطر مياورند. هنگاميکه اينها مجاهدين حقيقي ميگويند، اشاره به آنانيست که عليه شوروي در نبرد سهم گرفته اند. مياگل ٤٠ ساله يکي ازين رزمنده گان بود. هنگام جنگ ١٤ ساله پاى او جراحت برداشت، و از موفقيت ماه اپريل سال ١٩٩٢ خيلى ها خرسند بود. ولى زمانيکه جنگ داخلي آغاز گرديد، وى در جنگ اشتراک نه کرد، زيرا وى باور دا رد که جنگ ميان خود گناه است. حبيب اله که ١٨ سال دارد ميگويد: او حتى در فکر تجليل نيست و در دوکان خوراکه فروشي خويش مصروف است. او ميگويد: من در خا نوا ده خويش ٨ يتيم دارم، و اگر ٣٠ افغاني ( ٦٠ سنت امريکايي) بدست آورم ميتوانم ١٠ نان خريداري کنم.
صداي ساز كابل جان خموش است زراكت خون او دايم به جوش است ز تر س كشتن و چو ر و چپا و ل هزاران مردو زن خانه بدوش است گذ شت آ ن ر و ز ها ي پر غر و رت گذشت آ ن كيف و روز هاي سرورت گد ا يا ن ا ز د ر (خيبر ) ر سيد ند ترا تا را ج كر د ند د ر حضو ر ت خسارات وا ر ده به موسسا ت فرهنگي کشو ر !
مروري برسرنوشت کتا بخا نه پوهنتون کابل
کتابخا مه مرکزي پوهنتون کابل ا زجمله کتا بخا نه هاي بزرگ کشوربه شما رميرفت . علا وه ا زکتا بخا نه مرکزي پوهنتون فاکولته هاي چها رده گا نه مختلف آ ن، اکثرآ کتا بخا نه هاي مستقل داشته که به (62) با ب مي رسيد . د ررابطه به تعد ا د دقيق ومکمل اين کتا ب ها معلوما ت بدسترس قرا ر ندا رد ، ولي تعد ا د مجموعي آ ن ا زد وميليون جلد بيشترا ست . انستيتوت طب کا بل نيزکتا بخا نه هاي مشا به داشت که تنها ا زکتا بخا نه مرکزي آ ن به تعد ا د (50000) جلد کتاب دزدي وبه آتش کشيد ه شده ا ست ، علا وه ا زکتا بخا نه مرکزي طب هزا را ن جلد کتا بهاي مختلف تحصيلي ومسلکي وعلمي محصلين که به منظورپيشبرد پروگرا مهاي د رسي آ نها د راين انستيتوت موجود بود ا زبين برده شده اند . پوليتخنيک کابل نيزدچارهمين سرنوشت شد ، کتا بهاي موجود د رکتا بخا نه مرکزي آ ن ا کثرآ چورو سرقت شد ند . همچنا ن د روزارت خا نه هاي خارجه ، داخله ، امنيت دولتي ،امورسرحد ات ، تعليم وتربيه ، تحصيلا ت عا لي ومسلکي ، عود ت مها جرين ... که تقريبآ همه آ ن دزدي وچپا ول شد ه ا ند . با وجود اينکه برآورد تعد اد کتا بهاي تاراج شده وزارت خا نه هاي متذ کره کارد شوا ر است ولي به اسا س تخمين دانشمند ان ا زيک ميليون جلد تجاوز مي کند .
کتا بهاي کتا بخا نه ا رگ چه شد ؟
کتابخا نه زيبا ومجهزد ربين سا ختما ن هاي تاريخي وقشنگ ارگ نيزوجود داشت که ا زسالهاي متمادي به اينطرف تعد ا د زيا د کتا بهاي تاريخي ، سيا سي ، علمي ، ا دبي وهنري به زبا نهاي د ري ، پشتو ، انگليسي ؛ فرانسوي ، روسي ، آلماني و... وجودداشت . د رپهلوي کتاب هاي چاپي تعد ا د زيادي نسخه ها ي خطي د ري وپشتو نيزموجود بود ، نسخه هاي خطي که با داشتن ا ر زش واهميت فراو ا ن د رخصوص رشد وغنا مندي ا دب وفرهنگ کشو رتا اکنون موقع چا پ نيا فته بو د ند نيزنگهد اري مي گرد يد . د راثرجنگها وبرخورد هاي مسلحا نه که د رسا ل 1371 خورشيدي – صورت گرفت وچورو چپا ول افرا د جنايت پيشه اين سرما يه فرهنگي ملي ما نيزبه سرنوشت با قي داروندا رکشور د چا رشده به تارا ج رفت .بعد ا زسا ل 1371- چندين بمبا رد ما ن و انفجا رد ر داخل ا رگ صورت گرفت وهزا را ن راکت به آ ن اصا بت نمود که د رنتيجه ا کثر تاسيسا ت وسا ختما ن هاي آ ن شد يدآ خساره مند گرديد ه وکتا ب هاي اين کتا بخا نه نيزبه بازار هاي کباري پشا و ربفروش رسيد . کتا بخا نه ا رگ ا زحيث ظرا فت وداشتن امکا نا ت وا فردا راي ا رزش فرا وا ن بود . همچنا ن اين کتا بخا نه يگا نه کتا بخا نه د رسطح کشو ربو د که نه تنها محققين وطن به منظو رتحقيق وريسرج ا زآ ن استفا ده به عمل مي آو رد ند بلکه يک منبع وما خذ معتبرمطا لعه براي شخصيت هاي برجسته سیا سي وحا کما ن قد مه او ل د ولت وحکومت نيزمحسو ب مي گرد يد . )کتا بخا نه هاي دانشمند ا ن چگو نه چورشده ا ند د ر فرصت مسا عد به آگا هي خواهم رساند ).
يكي در كشور خود بيقرار است ديگر در مسند قدرت خمار است به د ست كي و طن آ با د گردد كه نصف ملت افغان فرار است برج ها ومنا رها ي تاريخي چرا وبه چه جرمي ويرا ن گرد يد ؟ کشورمرد خيزوحما سه آفرين ما د رطو ل تا ريخ مورد تجا وزبيگا نه ها ومعا مله گري هاي عقب پرده قرارگرفته به استقلا ل ملي ، تما ميت ا رضي وحا کميت مرد مي آ ن خد شه وا رد کرد ه ا ند ولي فرزند ان دلير آ ن هربا رپوزد شمن را بخا ک ما ليد ه ومتجا وزين را د رس عبرت دا ده اند ، بخا طرقد رداني وگرامي دا شت استقلا ل وغازيا ن ، مرد م آزاد ه ما با اعما رمنا رها وبرج هاي تاريخي يا د آنا نرا عزيز دا شته اند . سا ختا رسرنوشت خو ن آ لود ه کشو رما چنين ا ست ، بيگا نه ها به بها نه مختلف ويا زورآ زمايي با آنها ا سب هاي شا نرا ازمزرعه سرسبزاين سرزمين عبو ردا ده آرا مش وسکو ن کرسي قد رت مرد م ما را قربا ني اغرا ض خود خواها نه ، خو دپرستا نه وهوسرانيهاي خويش نموده وهيچگا ه ما را راحت نگذ اشته اند که د رنتيجه همين بحرانا ت ، ثروت هاي ما دي ومعنوي کشو رما تا سرحد نا بو دي رسيده ا ست . فا جعه وبيد ا دگري د رکشو رما با د هه ا ول برج ثورسا ل 1371 خورشيدي – آغازود رجريا ن وزش اين طوفا ن خونين وتبا ه کن تعد ا د زيا دا زآثا رتا ريخي ا زبين رفت ،درين حوا دث فلا کت با ر برجها ومنا رها يا به طورکا مل ويا نيمه ا زبين برد ه شد ند . مناريکه د رچها ررا هي پل محمود خا ن بنا م برج سا عت شهرت داشت د رقد م ا ول مورد ضربات سلا حهاي ثقيل وتوپخا نه قر ا رگرفت ونيمه تخريب شد که بعد ها به کلي روي زمين هموا رگرد يد . منارمبا رزنا مور راه استقلا ل ( عبد الوکيل خا ن نورستا ني ) که د رسه را ه دهمزنگ ود رمقا بل ريا ست ترافيک موقعيت داشت ، منا رمذ کور که بصو رت خيلي زيبا ا زسنگ مرمرسا خته شد ه بود با اند وه فرا وا ن د رجنگ هاي قد رت ا زچند طرف مورد خشم وغضب را کت هاي تشنگا ن قد رت و دشمنا ن ملت قرا رگرفته وهنوزنيزنقش زنجيروسا يط زرهد ارد رخرا به هاي آ ن با قي ما ند ا ست . د رگوشه شرقي با غ وحش کا بل منا ريا د گا ري قهرما نا ن وشهيد ا ن ا ستقلا ل کشو ر موقعيت دا شت که نا مهاي غازيا ن وشهيد ا ن د رآ ن تحريرگرد يده بود ، منا ر فو ق الذ کرقسمآ خسا ره مند وزخم هاي اصا بت مرمي سلا ح خفيف روي بد ن آ ن باقي ماند ه است . منا ريادگاري سنا توريم کا بل د رمقا بل د روا زه شما لي پوهنتو ن کا بل به شکل بسيا رزيبا جلوه گربود . د رسا ل (1310 – 1312 ( خورشيد ي – براي اولين بارشفا خا نه توبرکلو زبه منظو رجلو گيري ا زا ين مرض تا سيس گرد يد ه واين منا ريا د گا رهما ن شفا خا نه ا ست که با ديزاين وساختما ن خيلي جا لب ا زسنگ مرمراعما رگرد يده بو د. منار مذ کو ربا تا سف که د ست خور ده وبعضي ا زسنگ هاي آ ن ا زمحل اصلي تغيرومور د اصا بت مرمي نيزقر ارگرفته ا ست . مقبره نا بغه بزرگ شرق ومتفکر دا نا سيد جما ل الد ين افغا ن د رقلب پوهنتو ن کابل واقع است که منارزيبا ي برفرا زآن اعما رگرديد ه بو د ، با اند وه فرا وا ن که هزا را ن مرمي ثقيل وخفيف برمنا رومقبره سيد ا فغا ن اصا بت واين آ رامگا ه چو ن قلب شهريا ن بي دفا ع کا بل غا رغا روخساره شد يد به آ ن وارد کرد ه ا ند . زما نيکه دا خل پوهنتو ن شده غرض بازديد ودعا به مزا رسيد سربزنيم با ديد ن اين همه جفا د رحق دانشگا ه کا بل ومقبر، اشک ا زچشما ن هربا زديد کند ه ميريزد وبه عا ملين اين جنا يت نفرين مي کند . منا رپيروزي قهرما نا نه مرد م افغا نستا ن ( فتح ميو ند ) به شکل بسيا رزيبا وا سا سي د رقسمت چوک جا ده ميو ند کا بل اعما رو دربخش تحتا ني منا ر اين ( لندي يا تک بيتي به زبا ن پشتو) مشهورکه توسط ملا لي ز ن نا مو رافغا ن وقهرما ن پرافتخا ر ميو ند گفته شد ه ا ست تحرير يا فته بو د که : که په ميو ند کي شهيد نه شو ي خدا يرولا ليه بي ننگي ته دي سا تينه
اين منارنيزد رجريا ن جنگ مورد ضربا ت تو پ وتا نک واقع شده که ديگرد رنقشه آ ثارش نيست .تنها جاي آ ن روي زمين به نظرمي رسد که بيا نگروحشت وفا جعه بزرگ گذ شته وبا زگوکنند ه جنايت انسا نهاي وحشي وقا تل ا ست .
به همين ترتيب برجها ومنا رهاي تا ريخي که طي اد وا رمختلف تا ريخ د رمراکزبعضي ا زولا يا ت کشورومحلا ت د يگرا عمارگرد يده بو د نيزبطو رمکمل ويا قسمآ تخريب گرد يده ا ند که ميتو ا ن ا زمنا رآزا دي د رپغما ن ( طا ق ظفر) د روا زه تا ريخي لشکرگا ه ومنا رجام هرات که ا زآثا ربا ستا ني به شما رمي ر و د ؛ يا د نمايم . منا رجا م هرات که دا راي 68 مترا رتفا ع بو ده وتوسط يو نسکو د رلست آثا رمشهو رجها ن شا مل گرد يد ه ا ست .
دو چشم مردم بي پيسه كور است هميشه پاي مظلومان به طور است نگر د د چرخ بر کا م غر يبا ن به دنيا حق كسي دارد كه زور است
ا دا مه دا ر د ...
پي نوشت ها: وب سا يت دبليو پي آر -ايرنا13 نوامبر2003، شفيعي -روزگارا ن شماره ۳۷ -مرواريد هاي سيا ه - خسارا ت وارده به فرهنگ افغا نستا ن
March 14th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات